اول بیاید نظر برخی از محققان غربی درباره عوارض خودیی
1- «سیلوانوس استال» معتقد است: «این کار زشت، آشفتگی و شوریدگی حال را سبب می شود و اگر تکرار شود نتایج محنت انگیزی را در پی خواهد داشت. استمنا هوش را ناتوان، خوی را پست و نیروهای بدن را نابود می سازد و آن را باید نه تنها گناه به خدا، بلکه بی حرمتی بدانچه در عالم بشریت پاک و نیک است به شمار آورد. این کار زشت اگر به درازا انجامد برای شخص، نه تنها بدبختی می آورد بلکه همه ی راههای به دست آوردن خوشبختی را تباه و ویران می سازد» .
منبع: کتاب «آنچه که یک جوان باید بداند»، نویسنده: سیلوانوس استال، ص 26، ترجمه: دکتر نصرت الله کاسمی، چاپ هشتم، شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین، 1354
2- «کانت» در خصوص این کار می نویسد: «هیچ چیز به اندازه ی خود یی، ذهن و جسم را ضعیف نمی کند و این نوع شهوترانی با طبیعت آدمی به کلی مغایر است اما نباید هم این موضوع از کودک (، نوجوان و جوان) پنهان بماند، باید آن را با همه ی زشتی اش پیش روی وی قرار داد و گفت بدین طریق از تولید مثل می افتد، باید به وی گوشزد کرد که این عادت زشت، بیش از هر چیز دیگری قدرت جسمی اش را نابود میشود
3- دکتر «هوچین سون» می نویسد: «نخستین نتیجه ی عادت به این کار شنیع این است که قوت و شفافیت چشم ها زایل می گردد صورت، رنگ اصلی خود را از دست می دهد و پژمرده می شود در نگاههای مبتلایان به این کار، هوش و ذکاوت اولی دیده نشده، حالت گرفتگی در سیمای آنها ظاهر می گردد چشم های آنها با حلقه های کبود رنگی احاطه می شود بعد از آن سستی و تنبلی در اعضای مختلف مشاهده می شود. نقصان حافظه، خرابی اشتها، مشکل شدن هضم، تنگی نفس، تغییر اخلاق و مزاج به طور غیر قابل توضیح، حسادت، غم و کدورت، مالیخولیا، فکر گوشه گیری و تنهایی از نتایج شوم ابتلای به این انحراف جنسی اس
4- «آلفرد کینزی» یکی دیگر از محققان که سالیان دراز به تحقیق درباره مسائل جنسی پرداخته می نویسد: «مشکل است که تصور کرد چیزی بهتر از این عمل، بتواند به طور مداوم به شخصیت فرد، لطمه بزند.» وی در مورد ن مبتلا معتقد است: «هیچ نوع فعالیت جنسی دیگر مثل این عمل، ناراحتی و نگرانی خاطر ن را فراهم نمی سازد.»
5- «موریس دبس» درباره آثار خودیی می گوید: «علائم عادی خودیی را همه می شناسند و آن عبارت است از: پریدگی رنگ، و به خصوص حلقه ی سیاه رنگی که به دور چشم پیدا می شود، فرد همواره خسته و خواب آلود به نظر می رسد، توجه او به سختی به چیزی جلب می شود، غالب اوقات یک شرم و حیای اغراق آمیز و کاذب در وی پیدا می گردد، گوشه گیری را انتخاب می کند و خواب وی آشفته و ناراحت است … این کار، جوان را بسیار خسته می کند و در طبایع حساس، تولید وسواس و تردید عجیبی می نماید، به طوری که همواره خجل و شرمسار است و خود را مجرم می پندارد، در هنگام مطالعه در امراض ذهنی و فکری، غالبا به این عادت زشت برخورد می نماییم
با وجود این همه تحقیقات و بررسی و یافتن اینکه خود یی باعث ترشح هورمون های مسبب آرامش مقطعی شده ولیکن پس از مدتی باعث بیماری های ذهنی و رفتاری میشود ؛ رسانه های فارسی زبان غربی ، با راه انداختن جریانات دروغین و تغییر افکار نوجوانان نسبت به خود یی ، سعی در به گمراهی کشاندن نسل نو و متلاشی کردن ساختار جامعه هستند که در چند سال اخییر شددت بسیارررر بسیارییی یافته و ابهامات زیادی به نوجوانان وارد کرده ، و سوای اینکه نوجوان هیچ گونه راهنمایی و آموزشی از سوی خانواده ، مدرسه یا رسانه دریافت نمی کند، خود نیز برای رفع ابهامات در اینخصوص به مشاور یا افراد مربوط مثل پزشک مراجعه نمی کند و این وحشتناک است.
خود غربیون به عوارض این عمل وحشکنات پی برده اند و با دروغ ، سعی در فریب دادن نا آگاهان دارن،می تونید یک تحقیق کتابخانه ای در باره"آندلس" انجام بدید تا خودتون متوجه بشید. آنها هیچ وقت به سود ما فکر نکردن : حرف راست را نمی توان از دشمن شنید ((امام ای))
بیشتر بخوانید: روش 100% ترک استمنا
آموزش کامل نماز شیعه اثنا عشری
آموزش نماز-شروع نماز
تکبیرة الاحرام
"نماز" با گفتن "الله اکبر" آغاز می شود، گفتن "الله اکبر" در آغاز نماز به معنای جدایی از غیر خدا و پیوستن به اوست.اعلام بزرگی پروردگار و دوری جستن از تمام قدرتهای دروغین است.
با این تکبیر به حریم نماز وارد می شویم و برخی کارها بر ما حرام می شود.هنگامی که نماز را شروع می کنیم باید متوجه باشیم که چه نمازی را می خوانیم؛ مثلا نماز ظهر است یا عصر و آن را تنها برای اطاعت فرمان خداوند بجا آوریم که این همان "نیت" است و از اجزای اصلی نماز به شمار می آید.
هنگام گفتن "الله اکبر" مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببریم.پس از گفتن "الله اکبر" سوره حمد را می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
(الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ)
پس از سوره حمد، یک سوره دیگر از قرآن را می خوانیم به عنوان نمونه، می توان سوره توحید را خواند:سوره توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ )
پسرها و مردها باید در نماز صبح ، نماز مغرب و نماز عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولی دخترها وبانوان، اگر نامحرم صدای آنان را نشنوند می توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر و نمازعصر همه باید حمد وسوره را آهسته بخوانند.
انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.
رکوع نماز
<<بیشتر بخوانید در ادامه مطلب>>
ادامه مطلبپس از ورود به بهشت و جهنم، آخر کار انسان کجاست؟ آیا در یک جا ماندن انسانی که میل به بینهایت دارد، تکراری نمیشود و دیگر آن که آیا ممکن است که یک جهنمی، اهل بهشت شود؟
آخر کار انسان کجاست؟
اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سۆال پیش میآید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالمۆمنین علیهالسلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.
انسان میتواند با استناد به آیات قرآن کریم و یا تجربیات عملی بگوید که آخر خورشید خاموش شدن است و یا آخر زمین متلاشی شدن در فضاست، اما در معنویات چنین نمیباشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و .؟
بدیهی است که حدّی ندارند، چرا که اینها همه کمالات هستند و تجلی آن هستی محض. «کمال حقیقی» همان الله جلّ جلاله میباشد که محدود به حدّی نیست. لذا سیر تکاملی بشر نیز چون «انّا الیه راجعون» است، حدّی ندارد که بدان متوقف شده و بگوید این آخرش است. هر چه رشد کند، هر چه بیشتر وجودش تجلی کمالات گردد، باز به پایان یا آخر نمیرسد. چنان چه هیچ کس نمیتواند در این عالم (یا حتی عالم دیگر) به آخر علم یا ثروت و غنا برسد و اگر تمامی علوم و سرمایهها را نیز یک جا جمع کنند و به کسی بدهند، باز هم جای بیشتر شدن دارد و آخرش نیست. پس فرض آخر و پایان، یک خطای تصور ذهنی است و نه یک ضرورت عقلی.
آیا یک جا ماندن بیمیلی (زدگی) نمیآورد؟
<<بیشتر بخوانید در ادامه مطلب>>
ادامه مطلب
درباره این سایت